سومین همایش ملی مطالعات نام شناسی ایران برگزار شد
تاریخ انتشار: 1404/07/26
برگزاری سومین همایش ملی مطالعات نامشناسی ایران
سومین همایش ملی مطالعات نامشناسی ایران به همت انجمن زبانشناسی ایران و با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چهارشنبه 23 مهر 1404 در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در عصر حاضر دانش زبانشناسی در دو حوزۀ زبانشناسی خُرد (آواشناسی، واجشناسی،صرف، نحو، معناشناسی) و زبانشناسی کلان (زبانشناسی اجتماعی، زبانشناسی روانشناختی، زبانشناسی رایانشی، زبانشناسی تربیتی، زبانشناسی نشانهشناختی، زبانشناسی حقوقی) گسترش چشمگیری داشته است و در هر کدام از این زیر حوزهها نیز مطالعات میانرشتهای متعددی در حال انجام است. در زیرحوزۀ زبانشناسی اجتماعی سالهاست پژوهشگران بر مطالعۀ روابط متقابل زبان و متغیرها و پدیدههای اجتماعی مانند سن، طبقۀ اجتماعی، جغرافیا و تحصیلات متمرکز شدهاند و از این طریق تماس زبانها، راهبردهای برنامهریزی زبان، ادب زبانی، مناسبات زبانی- اجتماعی ملی، بین نسلی، بین اقوامی، بین جنسیتی و مانند اینها را بررسی میکنند. یکی از پدیدههای مهم زبانی–اجتماعی که ظرفیت بسیاری برای مطالعۀ آن ذیل رویکردهای زبانشناسی اجتماعی فراهم است، نامشناسی اجتماعی است. در این حوزه رفتار افراد در امر نامگذاری بهویژه با در نظر داشتن هویتهای چندگانه (فردی، محلی، ملی، دینی و فراملی) در زمینۀ نام اشخاص و مکانها بررسی میشود.
در سومین همایش مطالعات نامشناسی ایران با چهارده سخنرانی، نامگذاری در سه حوزۀ نامگذاری اشخاص، اماکن و نامگذاری هنری-ادبی بررسی شد. در نخستین نشست همایش دکتر بهمن زندی، دبیر علمی همایش و استاد دانشگاه پیام نور، در سخنرانی با عنوان «سیر تاریخی نامگذاری اشخاص در ایران در ایران» به بررسی تاریخی نامگذاری اشخاص در ایران در چهار دورۀ ایران باستان، ایران اسلامی، ایرانی شیعی و مشروطه تا عصر معاصر پرداخت. وی نامگذاری را میدان رقابت هویتهای چندگانه خواند. در بخشی از سخنرانی ایشان اشاره شد که نامهای ترکیبی قدمتی هزارساله دارند و پدیدۀ عصر حاضر نیستند و اسامی مثل ابوطالبرستم، ابومظفربهرام و ابوعلیکیخسرو در گذشته رواج داشتهاند.
دکتر زندی گفت: در اﻳﺮان ﺑﺎﺳﺘﺎن اﺳﺎﻣﻲ زﻳﺎدي وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺎم ﺣﻴﻮاﻧﺎت ساخته میشدند. چراکه اﺳﺎس ﺗﻤﺪن آرﻳﺎﻳﻲ دامپروری ﺑﻮده و ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻧﻘﺶ ﻣﻤﺘﺎزي در آن ﻋﺼـﺮ اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﺮدهاﻧد. مثلاً لهراسب به معنی دارندۀ اسب تندرو و گرشاسب به معنی دارندۀ اسب لاغر بوده است. ساخته شدن این نامها با اسب بیشک مربوط به هندواروپایی بودن ایرانیان است که نخستین رامکنندگان اسب بودهاند. نامهای اسطورهای مانند هوشنگ، منوچهر، (کی)کاووس، بهمن و بیژن و.. نیز متعلق به این دوره است. این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در دوره اسلامی، در دو سه قرن اول بعد از اسلام ایرانیانی که مسلمان نشده بودند، همان شیوههای نامگذاری ایران دورۀ ساسانی را به کار بردند، اما ایرانیانی که به اسلام گرویده بودند، نامهای اسلامی اختیار کردند. در متون تاریخی به ایرانیانی برمیخوریم که قبل از اسلام آوردن یک نام ایرانی داشتند، ولی پس از مسلمان شدن یک نام اسلامی انتخاب کردند. معروفترین این شخصیتها ابن مقفع است که نام اصلی او روزبه پسر دادبه بود، ولی پس از گرویدن به اسلام نام عبدالله را انتخاب کرد.
وی افزود: ورود اﺳﻼم ﺑﻪ اﻳﺮان و ﮔﺴﺘﺮش اﻳﻦ دﻳﻦ، ﺑهتـﺪرﻳﺞ اﻟﮕﻮﻫـﺎي ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ راﻳﺞ در اﻳﻦ ﺳﺮزﻣﻴﻦ را ﺗﻐﻴﻴﺮ داد. در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺑﻪ دﻻﻳـﻞ ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﻲ ﭼـﻮن ﺗﻌﺮﻳﺐ ﻳﺎ ﻋﺮﺑﻲﺳﺎزي نامها، اﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﻗﺪرت ﻛﺴﺐ ﺛﺮوت، و ﺳﺮاﻧﺠﺎم از ﺳﺮﻋﻘﻴﺪه و ﺑﺎور به دﻳﻦ ﺟﺪﻳﺪ اﻧﺪك اﻧﺪك نامهاي اﻳﺮاﻧﻲ ﺧـﻮد را ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ و ﻧﺎم ﻋﺮﺑﻲ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻧﺪ. حتی علمای مانوی اسامی اسلامی داشتند.
دکتر زندی درمورد دوره سوم گفت: با حمله مغول و سقوط خلافت عباسی و اضمحلال حکومت فراگیر اسلامی، دو دولت شیعی صفوی و دولت سنی عثمانی تشکیل شد. در دوره استیلای مغولان و حکومت ایلخانیان و تیموریان نامهایی چون چنگیز و تیمور به نامهای ایرانیان افزوده شد. اما بعد از تشکیل سلسله صفویان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی گسترش یافتند و نامهای اسلامی غیرشیعی بجز در مناطق سنینشین کاهش یافت. بعد از صفویه در دوره سلسلههای افشاریه زندیه و قاجار هم کماکان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی بسامد بیشتری نسبت به نامهای اسلامی غیرشیعی و نامهای ایرانی داشتند.
وی درمورد دوره چهارم که مربوط به صد سال اخیر میشود افزود: شکست ایران از روسیه و دو پیمان ننگین گلستان و ترکمنچای اندیشمندان ایران را به فکر چارهاندیشی انداخت. تغییر حکومت استبدادی پادشاهی و برپایی عدالتخانه و مجلس قانونگذاری از مهمترین راهکارها شمرده شد. اما در کنار این آیندهنگری نوعی نگاه به گذشته و مجد و عظمت ایران باستان و تمدن درخشان اسلامی هم مدنظر قرار گرفت. ازاینرو ، توجه به تاریخ و ادب و فرهنگ ایران و در نتیجه بازشناسی مجدد نامهای اساطیر و پادشاهان و امرای دوران گذشته فزونی یافت.
دکتر زندی درمورد تحولات نامگذاری بعد از انقلاب گفت: اوج بسامد بالای نام های مذهبی در سالهای اول انقلاب است که در کل دختر و پسر به حدود ۶۵ درصد و در مورد پسران نزدیک به ۸۵ درصد رسید. اما سپس روند مذکور كاهشي شد تا اينكه در سال 1394 به نزديك 40 درصد رسيد.
در ادامه مهندس عباس عبدی به «تحولات اجتماعی نامگذاری فرزندان در شهر تهران» پرداخت. وی که از دهۀ چهل نامگذاری فرزندان را در تهران بررسی کرده است گفت: رکن اصلی تحولات نامگذاری فرزندان غرب تهران است و نه شمال تهران. حکومت نام را فرهنگی میکند و مردم از همین طریق تغییر را ایجاد میکنند و برعکس عمل میکنند. وی علت افزایش آمارهای مربوط به تغییر نام را تغییرات عمیق فرهنگی و تحولات سیاسی دانست و افزود: سال 1363 اوج اسامی انقلابی و مذهبی بوده است (مثل سمیه در دختران و ابوذر و سلمان در میان پسران)، بعد از آن رکود مییابد. یک دهۀ بعد اواسط دهۀ هفتاد مجدد اسامی مذهبی افزایش مییابد چون جامعه در این دهه دوباره با دین آشتی میکند. اما از اواسط دهۀ هشتاد دوباره کاهش اسامی مذهبی شروع میشود و بهطور مستمر کاهش مییابد و بعد از سال 1397 روند کاهشی بسیار بیشتر میشود. وی به اهمیت بررسی پنجاه نام اول دختران و پسران ثبتاحوال به جای تنها ده اسم اول برای شناسایی دقیق تحولات اشاره کرد.
دکتر فاطمه اکبری، از انجمن بینالمللی نامشناسی (آیکاس) در سخنرانی خود با عنوان «نامشناسی در غرب و نکتههایی برای ما» گفت: نامشناسی دانشی است که زمانی به ریشهشناسی و معناشناسی محدود بود، اما امروزه به یک بینارشتهای پیچیده و پربار تبدیل شده است. نگاهی تحولآفرین به نامها توانست مسیر این علم را برای ورود به حوزههای کاربردی جدید هموارتر سازد. وی افزود: سیر تحول این دانش در غرب مسیری آسان و همیشههموار نبوده است و پس از جنگهای جهانی، نیاز مبرم به استانداردسازی جاینامها و تعیین هویتهای جمعی در جغرافیای جدید، انگیزهای قوی برای نهادینه شدن این دانش در غرب فراهم کرد . دکتر اکبری پیشنهاد داد با توجه به اهمیت موضوع نامشناسی، در ایران انجمن مستقل نامشناسی تشکیل و مجله تخصصی این حوزه منتشر شود.
در نشست دوم همایش که به نامشناسی مکان اختصاص داشت مقالاتی با عناوین: «تهران باربیکیو؛ اطلاعرسانی و نمادپردازی در جاینامهای شهری تهران» (دکتر علی رضا قلی فامیان)، «بررسی ملاحظات اجتماعی- زبانی نام معابر و اماکن عمومی شهر بیرجند در نیم قرن اخیر» (دکتر محمدامین ناصح و پریسا تاجیک) و «هویت و نامشناسی اجتماعی: تحلیل الگوی زبانی جاینامهای مربوط به خوراک در شهر خرمآباد» (دکتر آوا ایمانی) ارائه شد.
نشست سوم بر نامشناسی اشخاص متمرکز بود و عناوین مقالات این نشست عبارتند از:« بررسی پیدایش و ریشهیابی زبانشناختی نامهای خانوادگی مؤنث در زبان آلمانی» (دکتر پریسا درخشان مقدم)، «نقشه مفهومی/اطلس نامهای خانوادگی در جامعۀ آلمانیزبان»( دکتر ملوکالسادات حسینی بهشتی)، «نامگذاری در ایران از منظر زبانشناسی اجتماعی: بازنمایی هویت سنتی و مدرن براساس نظریه بوخولتس و هال» (دکتر زهرا باباسالاری)، «تأثیر دوزبانگی فارسی-ترکی بر الگوهای نامگذاری در خانوادههای ترکزبان همدان» (دکتر الهام ایزدی) و «سیر تحول نامهای امامان (ع) و خلفای راشدین در 50 سال گذشته در شهرستان بوکان: پژوهشی در نامشناسی اجتماعی» (دکتر حسین رحمانی).
در آخرین نشست همایش هم نامشناسی ادبی-هنری بررسی شد. عناوین مقالاتی که در این نشست ارائه شدند عبارتند از: «تأملی در مفهوم «نام» بهمثابه «سرچشمۀ زبان» در شعر فارسی» (دکتر یحیی عطایی)، «بررسی نامشناختی فیلمهای شرکتکننده در جشنواره فیلم فجر (1361-1380)» (دکتر محمد عامریان)، «فقدان نام، برساخت هویت: خوانشی ویتگنشتاینی از زبان و بازیهای زبانی در فیلمهایmother! و M» (دکتر رامتین شهبازی) و «بسامدسنجی معرفتی کاربرد واژگان «ایران» و «ایرانشهر» و «ایران زمین»» (دکتر عبدالمجید مبلغی).
این همایش به شکل مجازی و حضوری برگزار شد. دومین همایش نامشناسی 4 اسفند 1400 و اولین همایش 14 بهمن 1397 برگزار شده بود. در برگزاری این همایش دانشگاه پیام نور، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ((ISC و «نشر نویسه پارسی» نیز همکاری داشتند. دبیر علمی همایش دکتر بهمن زندی و دبیران اجرایی دکتر فاطمه عظیمیفرد و دکتر حوریه احدی بودند.
رگزاری سومین همایش ملی مطالعات نامشناسی ایران
سومین همایش ملی مطالعات نامشناسی ایران به همت انجمن زبانشناسی ایران و با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چهارشنبه 23 مهر 1404 در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در عصر حاضر دانش زبانشناسی در دو حوزۀ زبانشناسی خُرد (آواشناسی، واجشناسی،صرف، نحو، معناشناسی) و زبانشناسی کلان (زبانشناسی اجتماعی، زبانشناسی روانشناختی، زبانشناسی رایانشی، زبانشناسی تربیتی، زبانشناسی نشانهشناختی، زبانشناسی حقوقی) گسترش چشمگیری داشته است و در هر کدام از این زیر حوزهها نیز مطالعات میانرشتهای متعددی در حال انجام است. در زیرحوزۀ زبانشناسی اجتماعی سالهاست پژوهشگران بر مطالعۀ روابط متقابل زبان و متغیرها و پدیدههای اجتماعی مانند سن، طبقۀ اجتماعی، جغرافیا و تحصیلات متمرکز شدهاند و از این طریق تماس زبانها، راهبردهای برنامهریزی زبان، ادب زبانی، مناسبات زبانی- اجتماعی ملی، بین نسلی، بین اقوامی، بین جنسیتی و مانند اینها را بررسی میکنند. یکی از پدیدههای مهم زبانی–اجتماعی که ظرفیت بسیاری برای مطالعۀ آن ذیل رویکردهای زبانشناسی اجتماعی فراهم است، نامشناسی اجتماعی است. در این حوزه رفتار افراد در امر نامگذاری بهویژه با در نظر داشتن هویتهای چندگانه (فردی، محلی، ملی، دینی و فراملی) در زمینۀ نام اشخاص و مکانها بررسی میشود.
در سومین همایش مطالعات نامشناسی ایران با چهارده سخنرانی، نامگذاری در سه حوزۀ نامگذاری اشخاص، اماکن و نامگذاری هنری-ادبی بررسی شد. در نخستین نشست همایش دکتر بهمن زندی، دبیر علمی همایش و استاد دانشگاه پیام نور، در سخنرانی با عنوان «سیر تاریخی نامگذاری اشخاص در ایران در ایران» به بررسی تاریخی نامگذاری اشخاص در ایران در چهار دورۀ ایران باستان، ایران اسلامی، ایرانی شیعی و مشروطه تا عصر معاصر پرداخت. وی نامگذاری را میدان رقابت هویتهای چندگانه خواند. در بخشی از سخنرانی ایشان اشاره شد که نامهای ترکیبی قدمتی هزارساله دارند و پدیدۀ عصر حاضر نیستند و اسامی مثل ابوطالبرستم، ابومظفربهرام و ابوعلیکیخسرو در گذشته رواج داشتهاند.
دکتر زندی گفت: در اﻳﺮان ﺑﺎﺳﺘﺎن اﺳﺎﻣﻲ زﻳﺎدي وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺎم ﺣﻴﻮاﻧﺎت ساخته میشدند. چراکه اﺳﺎس ﺗﻤﺪن آرﻳﺎﻳﻲ دامپروری ﺑﻮده و ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻧﻘﺶ ﻣﻤﺘﺎزي در آن ﻋﺼـﺮ اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﺮدهاﻧد. مثلاً لهراسب به معنی دارندۀ اسب تندرو و گرشاسب به معنی دارندۀ اسب لاغر بوده است. ساخته شدن این نامها با اسب بیشک مربوط به هندواروپایی بودن ایرانیان است که نخستین رامکنندگان اسب بودهاند. نامهای اسطورهای مانند هوشنگ، منوچهر، (کی)کاووس، بهمن و بیژن و.. نیز متعلق به این دوره است. این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در دوره اسلامی، در دو سه قرن اول بعد از اسلام ایرانیانی که مسلمان نشده بودند، همان شیوههای نامگذاری ایران دورۀ ساسانی را به کار بردند، اما ایرانیانی که به اسلام گرویده بودند، نامهای اسلامی اختیار کردند. در متون تاریخی به ایرانیانی برمیخوریم که قبل از اسلام آوردن یک نام ایرانی داشتند، ولی پس از مسلمان شدن یک نام اسلامی انتخاب کردند. معروفترین این شخصیتها ابن مقفع است که نام اصلی او روزبه پسر دادبه بود، ولی پس از گرویدن به اسلام نام عبدالله را انتخاب کرد.
وی افزود: ورود اﺳﻼم ﺑﻪ اﻳﺮان و ﮔﺴﺘﺮش اﻳﻦ دﻳﻦ، ﺑهتـﺪرﻳﺞ اﻟﮕﻮﻫـﺎي ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ راﻳﺞ در اﻳﻦ ﺳﺮزﻣﻴﻦ را ﺗﻐﻴﻴﺮ داد. در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺑﻪ دﻻﻳـﻞ ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﻲ ﭼـﻮن ﺗﻌﺮﻳﺐ ﻳﺎ ﻋﺮﺑﻲﺳﺎزي نامها، اﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﻗﺪرت ﻛﺴﺐ ﺛﺮوت، و ﺳﺮاﻧﺠﺎم از ﺳﺮﻋﻘﻴﺪه و ﺑﺎور به دﻳﻦ ﺟﺪﻳﺪ اﻧﺪك اﻧﺪك نامهاي اﻳﺮاﻧﻲ ﺧـﻮد را ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ و ﻧﺎم ﻋﺮﺑﻲ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻧﺪ. حتی علمای مانوی اسامی اسلامی داشتند.
دکتر زندی درمورد دوره سوم گفت: با حمله مغول و سقوط خلافت عباسی و اضمحلال حکومت فراگیر اسلامی، دو دولت شیعی صفوی و دولت سنی عثمانی تشکیل شد. در دوره استیلای مغولان و حکومت ایلخانیان و تیموریان نامهایی چون چنگیز و تیمور به نامهای ایرانیان افزوده شد. اما بعد از تشکیل سلسله صفویان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی گسترش یافتند و نامهای اسلامی غیرشیعی بجز در مناطق سنینشین کاهش یافت. بعد از صفویه در دوره سلسلههای افشاریه زندیه و قاجار هم کماکان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی بسامد بیشتری نسبت به نامهای اسلامی غیرشیعی و نامهای ایرانی داشتند.
وی درمورد دوره چهارم که مربوط به صد سال اخیر میشود افزود: شکست ایران از روسیه و دو پیمان ننگین گلستان و ترکمنچای اندیشمندان ایران را به فکر چارهاندیشی انداخت. تغییر حکومت استبدادی پادشاهی و برپایی عدالتخانه و مجلس قانونگذاری از مهمترین راهکارها شمرده شد. اما در کنار این آیندهنگری نوعی نگاه به گذشته و مجد و عظمت ایران باستان و تمدن درخشان اسلامی هم مدنظر قرار گرفت. ازاینرو ، توجه به تاریخ و ادب و فرهنگ ایران و در نتیجه بازشناسی مجدد نامهای اساطیر و پادشاهان و امرای دوران گذشته فزونی یافت.
دکتر زندی درمورد تحولات نامگذاری بعد از انقلاب گفت: اوج بسامد بالای نام های مذهبی در سالهای اول انقلاب است که در کل دختر و پسر به حدود ۶۵ درصد و در مورد پسران نزدیک به ۸۵ درصد رسید. اما سپس روند مذکور كاهشي شد تا اينكه در سال 1394 به نزديك 40 درصد رسيد.
در ادامه مهندس عباس عبدی به «تحولات اجتماعی نامگذاری فرزندان در شهر تهران» پرداخت. وی که از دهۀ چهل نامگذاری فرزندان را در تهران بررسی کرده است گفت: رکن اصلی تحولات نامگذاری فرزندان غرب تهران است و نه شمال تهران. حکومت نام را فرهنگی میکند و مردم از همین طریق تغییر را ایجاد میکنند و برعکس عمل میکنند. وی علت افزایش آمارهای مربوط به تغییر نام را تغییرات عمیق فرهنگی و تحولات سیاسی دانست و افزود: سال 1363 اوج اسامی انقلابی و مذهبی بوده است (مثل سمیه در دختران و ابوذر و سلمان در میان پسران)، بعد از آن رکود مییابد. یک دهۀ بعد اواسط دهۀ هفتاد مجدد اسامی مذهبی افزایش مییابد چون جامعه در این دهه دوباره با دین آشتی میکند. اما از اواسط دهۀ هشتاد دوباره کاهش اسامی مذهبی شروع میشود و بهطور مستمر کاهش مییابد و بعد از سال 1397 روند کاهشی بسیار بیشتر میشود. وی به اهمیت بررسی پنجاه نام اول دختران و پسران ثبتاحوال به جای تنها ده اسم اول برای شناسایی دقیق تحولات اشاره کرد.
دکتر فاطمه اکبری، از انجمن بینالمللی نامشناسی (آیکاس) در سخنرانی خود با عنوان «نامشناسی در غرب و نکتههایی برای ما» گفت: نامشناسی دانشی است که زمانی به ریشهشناسی و معناشناسی محدود بود، اما امروزه به یک بینارشتهای پیچیده و پربار تبدیل شده است. نگاهی تحولآفرین به نامها توانست مسیر این علم را برای ورود به حوزههای کاربردی جدید هموارتر سازد. وی افزود: سیر تحول این دانش در غرب مسیری آسان و همیشههموار نبوده است و پس از جنگهای جهانی، نیاز مبرم به استانداردسازی جاینامها و تعیین هویتهای جمعی در جغرافیای جدید، انگیزهای قوی برای نهادینه شدن این دانش در غرب فراهم کرد . دکتر اکبری پیشنهاد داد با توجه به اهمیت موضوع نامشناسی، در ایران انجمن مستقل نامشناسی تشکیل و مجله تخصصی این حوزه منتشر شود.
در نشست دوم همایش که به نامشناسی مکان اختصاص داشت مقالاتی با عناوین: «تهران باربیکیو؛ اطلاعرسانی و نمادپردازی در جاینامهای شهری تهران» (دکتر علی رضا قلی فامیان)، «بررسی ملاحظات اجتماعی- زبانی نام معابر و اماکن عمومی شهر بیرجند در نیم قرن اخیر» (دکتر محمدامین ناصح و پریسا تاجیک) و «هویت و نامشناسی اجتماعی: تحلیل الگوی زبانی جاینامهای مربوط به خوراک در شهر خرمآباد» (دکتر آوا ایمانی) ارائه شد.
نشست سوم بر نامشناسی اشخاص متمرکز بود و عناوین مقالات این نشست عبارتند از:« بررسی پیدایش و ریشهیابی زبانشناختی نامهای خانوادگی مؤنث در زبان آلمانی» (دکتر پریسا درخشان مقدم)، «نقشه مفهومی/اطلس نامهای خانوادگی در جامعۀ آلمانیزبان»( دکتر ملوکالسادات حسینی بهشتی)، «نامگذاری در ایران از منظر زبانشناسی اجتماعی: بازنمایی هویت سنتی و مدرن براساس نظریه بوخولتس و هال» (دکتر زهرا باباسالاری)، «تأثیر دوزبانگی فارسی-ترکی بر الگوهای نامگذاری در خانوادههای ترکزبان همدان» (دکتر الهام ایزدی) و «سیر تحول نامهای امامان (ع) و خلفای راشدین در 50 سال گذشته در شهرستان بوکان: پژوهشی در نامشناسی اجتماعی» (دکتر حسین رحمانی).
در آخرین نشست همایش هم نامشناسی ادبی-هنری بررسی شد. عناوین مقالاتی که در این نشست ارائه شدند عبارتند از: «تأملی در مفهوم «نام» بهمثابه «سرچشمۀ زبان» در شعر فارسی» (دکتر یحیی عطایی)، «بررسی نامشناختی فیلمهای شرکتکننده در جشنواره فیلم فجر (1361-1380)» (دکتر محمد عامریان)، «فقدان نام، برساخت هویت: خوانشی ویتگنشتاینی از زبان و بازیهای زبانی در فیلمهایmother! و M» (دکتر رامتین شهبازی) و «بسامدسنجی معرفتی کاربرد واژگان «ایران» و «ایرانشهر» و «ایران زمین»» (دکتر عبدالمجید مبلغی).
این همایش به شکل مجازی و حضوری برگزار شد. دومین همایش نامشناسی 4 اسفند 1400 و اولین همایش 14 بهمن 1397 برگزار شده بود. در برگزاری این همایش دانشگاه پیام نور، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ((ISC و «نشر نویسه پارسی» نیز همکاری داشتند. دبیر علمی همایش دکتر بهمن زندی و دبیران اجرایی دکتر فاطمه عظیمیفرد و دکتر حوریه احدی بودند.