چکيده
زبان عنصر اصلي فرهنگ است و چند زبانگي دقيقترين بازتاب چند فرهنگي است. کشور ما را به اعتباري ميتوان چند زبانه دانست، زيرا که در درون مرزهاي سياسي خود اقوام مختلفي را جاي داده که هر کدام از آنها همچنان که داراي فرهنگي کم و بيش خاص خوداند، داراي زبان خاص خود بهعنوان يکي از عناصر فرهنگي خود نيز به شمار میروند.اقوام مختلف، در عين حال که هر يک از مراحل تاريخ اجتماعي خود را به شکل خاصي پيمودهاند، هيچ وقت به حالت انزوا نزيستهاند بلکه در حال ارتباط با اقوام ديگر به سر بردهاند. همين مسئله ارتباط اجتنابناپذير جوامع بشري، به تنهايي ميتواند دليل کافي براي تأثير متقابل زبانهايآنان در يکديگر باشد. به اين ترتيب، زبان در گذر زمان، تحتتأثير زبان همسايه قرار ميگيرد و دچار تحول و دگرگوني ميشود، به طوري که در سير عادي و طبيعي خود حتي ناگزير به قبول کلمات بيگانه ميگردد، منتها اثر اين قرضگيري را معمولاً با مجزا ساختن واژة مورد نظر از وابستگيهاي دستوري زبان اصلي و تعديل و تغيير آن براساس قوانين آوايي خود از بين ميبرد. بنابراين ،کلمهاي که به اين شکل وارد زبان ميشود با قواعد خاص تطبيق يافته و خللي در استقلال زبان وارد نميسازد.
بر اساس بررسي انجام يافته، زبان آذري نيز پس از قرض گيري واژههاي فارسي به دلايل مختلف (پرکردن خلاء فرهنگي، اعتبار اجتماعي زبان قرض دهنده و غیره) تغييراتي را در سطح آوايي به روي واژه وارد کرده است که ميتوان آن را معلول فرآيندي دانست که طي آن، واژههاي قرضي، خود را با ساخت آوايي زبان قرض گيرنده تطبيق می دهند و تلفيق لازم در آنها صورت ميگيرد.
در اينمقاله سعي برآن بوده تا قواعد واجي حاکم بر فرآيندهاي واجي که با عمل کردن تعدادي از آنها نمودهاي روساختي وام واژهها به دست ميآيد کشف و معرفي شوند. اين فرآيندها (هماهنگي واکهاي، همگوني همخوانها، فرآيند مربوط به ساخت هجا، فرآيند درج واکه – تقويت و تضعيف) با قاعدههاي مختلف، با استفاده از توصيف تغييرات حاصله در مشخصههاي واجي و گاهي با استفاده از متغييرهاي α وß و قواعد گشتاري بيان شدهاند.