چكيده:
در ميان شاعران عصر مشروطه، شعر ايرج ميرزا، ازلحاظ كاربرد ويژة زبان و شگردهاي كلامي - كه آگاهانه بدان پرداخته است - جايگاهي ويژه دارد. وي با جسارتي هنرمندانه هنجارهاي زبان رايج را در سطحهاي صرفي، نحوي و واژگاني، واجي و معنايي در هم ميشكند و فضايي تازه در حيطة زبان ادبي ايجاد ميكند و اين كار را با زباني ساده و روان انجام ميدهد؛ به گونهاي كه بياغراق، ميتوان گفت در بين شاعران اين عصر، شعر وي بيش از ديگران به زبان طبيعي نزديك است. اين مقاله به بررسي پارهاي عملكردهاي زباني ايرج پرداخته و نشان داده است كه وي چگونه به كمك اين زبانِ ساده و روان، شعر خود را وسيلة بيان مفاهيم انقلابي، اجتماعي ـ سياسي، طنزآلود، شكوائيه و ... قرار داده و با بهرهگيري از تركيبهاي نوساخته و لطيفهپردازيهاي كم سابقه، خود را صاحبِ سبكي ويژه ساخته است.