چکيده
جديدترين مکتبي که در حوزة زبانشناسي معرفي شده، مکتب شناختي است و باوجوداينکه کتابهاي پربار و مقالات درخورتوجهي در اين حوزه نوشته شده، بهعلت تازگيِ آن هنوز جاي کار بسيار دارد. در زمينة حافظ و ديوان نفيس او هم مطالب با ارزشي عليالخصوص در حوزة ادبيات و صنايع ادبي بهرشتةتحريردرآمده، اما هنوز گُمگوشههاي اشعار او بسيار است که ازآنجمله بررسي اشعار حافظ از منظر شناختي را ميتوان نام برد. در اين مقاله نگارندگان سعي برآنداشتهاند بهاين مهم بپردازند؛ يعني ساختهاي طرحوارهاي را در غزليات حافظ بررسي کنند و از اين رهگذر به نتايج جالب توجهي هم دستيافتند که عبارت است از اين که طرح وارهها در زبان فارسي به تعداد اندکي که در کتاب جان سعيد(1997) معرفي شده،خلاصه نميشود و بهعلت تواناييِ قابل ملاحظة اين زبان، قابليت استفاده از طرحواره در اشعار وجود دارد. اين طرح وارهها چه به لحاظ کيفيت و چه بهلحاظ کميت، بسيار غنيتر از آنچيزي است که جان سعيد معرفي کرده است. روشي که در اين مقاله از آن بهره گرفته شده توصيفي - تحليلي است.به اين منظور ابتدا مطالعات فلسفي، انديشمندانِ اسلامي، معنيشناسان و همينطور معنيشناسانِ شناختي توصيف و بررسي شد، سپس اشعار حافظ از منظر شناختي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته، طرحوارههاي جديد از آن استخراج شد. شاعر با تواناييِ خود از اين قابليت زبان فارسي استفاده کرده است و علاوه بر سه طرح وارة حرکتي، قدرتي و حجمي،که جان سعيد آنها را معرفي کرده،براي رساندن مفهوم و مقصود خود از طرحوارههاي ديگري نيز بهره برده است که عبارتاند از طرحوارة اعضاي بدن، طرحوارة طبيعي، طرحوارة رنگ، طرحوارة زمان، طرحوارة لباس و طرحوارة مکان.
کليدواژهها: معنيشناسي، معنيشناسيشناختي، استعاره، طرحواره.