چکيده:
افعال فارسی در موارد سه گانة زير با يکديگر در تقابل قرار دارند:
الف) متعدی بودن : که به تقابل ميان افعال لازم و متعدی میپردازد. فعلی که نياز به مفعول دارد فعل متعدی و در غير اين صورت لازم است. همة افعال ناگذرا و مجهول لازم هستند و همة افعال سببی نيز متعدی هستند.
ب) جهت : که به تقابل ميان معلوم و مجهول در فارسی اشاره دارد. تفاوت اين دو ساخت در ظرفيت نحوی آنهاست و از حيث ظرفيت معنايی تفاوتی با يکديگر ندارند.
ج) سببی بودن : که به تقابل ميان افعال سببی، غيرسببی و ناگذرا (ضدسببی) اشاره دارد. اين ساختها از حيث ظرفيت معنايی با يکديگر تفاوت دارند و البته اين تفاوت در ساخت نحوی آنها نيز منعکس است. افعال سببی حتماً دارای عاملی هستند که به ساخت غيرسببی يا ناگذرا افزوده شده است؛ افعال غيرسببی دارای عاملی هستند که در ظرفيت معنايی فعل خود آن را دارند و حاصل سببی شدن نيست و افعال ناگذرا هيچگاه دارای عاملی در ظرفيت معنايی خود نيستند.
گروهی از زبانشناسان بر اين عقيدهاند که افعال فارسی دارای دو جهت معلوم و ناگذرا هستند (معين، 1974 و کريمی، 2005) و گروهی ديگر علاوه بر اين دو، وجود جهت مجهول را نيز در فارسی پذيرفتهاند (جباری، 1382 و حقبين، 1383 و روشن، 1377). طبيبزاده (1385) افعال فارسی را دارای دو جهت معلوم و مجهول میداند و منکر جهتی به نام ناگذرا يا ميانه است. در اين مقاله به بررسی ساخت ناگذرا در فارسی پرداختهايم و نشان دادهايم که ناگذرا بودن در فارسی يک جهت نيست و در واقع افعال ناگذرا در تقابل با معلوم و مجهول نيستند؛ بلکه بايد آن را در تقابل با سببی بودن قرار داد؛ يعنی فعل ناگذرا با افعال سببی در تقابل است. اين ساخت در فارسی دارای انواع مختلفی است که به تفصيل معرفی شده است.